فرزند سوم

خاطرات مربوط یه علیرضا

فرزند سوم

خاطرات مربوط یه علیرضا

سفر به اسپانیا 2

ما سه روز تو بارسلونا بودیم و بعد یه روز بابا که انگار از قبل قرار بود ه ماشین برامون بگیره و نتونسته بود ، اومد هتل و به ما گفت با قطار باید بریم والنسیا ، من دیگه قطار رو واقعا اصلا ندیده بودم ، تو قطار هر چهار نفر روبروی هم نشسته بودن خب دیگه معلوم بود کی باید اونور بشینه ، بنده ، منم رفتم روی صندلی اون طرف با سه نفر دیگه نشستم که یه مامان و دو تا دختر بودن و به قول مامان خیلی شبیه اونها هم بودم ،

بعد از سه ساعت به والنسیا رسیدیم و با اتوبوس رفتیم به هتلمون بعد دوباره رفتیم سوار از اون اتوبوس بامزه ها شدیم ولی جایی پیاده نشدیم منم تو اتوبوس حسابی خوابیدم

روز بعد دوباره با اتوبوسها رفتیم به یه جایی که اولش یه عالمه صف بود و اعصاب من حسابی بهم ریخت و بعد وارد آکواریوم شدیم که خیلی خیلی جالب بود چون ماهی ها انگار از بالای سرمون رد میشدن ، من خیلی دوست داشتم برم کنار شیشه و همش بزنم به اون ولی یه خانمی دعوام کرد منم از اون به بعد تموم آکواریوم رو گذاشتم رو سرم و تا جایی که تونستم مسخره بازی و لوس بازی درآوردم و حسابی مامان بیچاره رو اذیت کردم حتی مامان یه بار گفت الان بلندت میکنم میندازم این نهنگه بخوردت که باعث شد بیشتر فریاد بکشم خلاصه همه اینها تا محل پنگوئن ها ادامه داشت ولی اونجا یه کم با پنگوئنها بازی کردم و پسر خوبی شدم ، قسمت دلفینها هم خیلی جالب بود اونها واقعا قشنگ بازی میکردن من همه رو وایستاده نگاه کردم . مامان از آکواریوم برامون یه عروسک پنگوئن یادگاری انتخاب کرد و بابا خرید من خیلی اونو دوست داشتم . از والنسیا فقط آکواریوم برام جالب بود و دوباره همون حباب بازی وسط میدونها که کلا خیلی کار بامزه ایه ،

راستی امیرپارسا موبایلشو تو اتوبوس جا گذاشته بود ولی فکر میکرد گمش کرده و برای همین یه دو ساعتی خیلی ناراحت بود و تو اتاق کاملا سکوت بود ولی وقتی مامان و بابا با موبایلش برگشتن خونه دوباره همه شاد شدن

بابا از والنسیا یه ماشین کرایه کرد و ما بقیه شهرها رو با ماشین رفتیم ،

اول رفتیم گرانادا که کاخ الحمرا رو ببینیم که من بهش میگم امهللا ولی گفتن باید از سه ماه قبل بلیط ورودیش رو رزرو میکردیم برای همین فقط قسمت بیرون کاخ رو گشتیم که اونم قشنگ بود فقط همون اول من دویدم و با کله خوردم روی زمین و به قول صدرا مخی شدم وپیشونیم یه عالمه باد کرد بعد از گرانادا ما رفتیم کوردوبا ٰٰ، تو اونجا یه جایی بود که من آخرش نفهمیدم مسجده یا کلیسا ولی فقط میدونم که من وسط یه قسمتش بطری آب رو باز کردم و همه آب رو ریختم روی زمین که همه رو حسابی عصبانی کردم البته طبق معمول منو صدرا حسابی خندیدیم . بعد از کوردوبا ما به شهر سویا رفتیم . اونجا یه چیز جالب یه جایی بود که مامان گفت آدمها با گاوها میجنگن و من نفهمیدم برای چی . و یه خاک زرد رنگی هم روی زمینش بود . بعد که رفتیم وسط میدون اصلی شهر یه گوشه یه میزی روی زمین بود که کله یه آقایی از توش اومده بود بیرون و یه مدل بامزه ای صحبت میکرد و یه دفعه آدمها رو میترسوند به منم میگفت خوشگله من خیلی ازش خوشم اومده بود ،بعد برای اولین بار تو عمرم سوار کالسکه شدیم و با اسب رفتیم تو خیابونها که خیلی خیلی برام جالب بود وقتی از کالسکه پیاده شدیم صدرا گم شد و یه عالمه دنبالش گشتیم تا پیداش کردیم بعد بابا با ماشین ما رو برد به میدان اسپانیول شهر سویل که خیلی خیلی قشنگ بود منم وسط میدون یه عالمه بدو بدو کردم و آتیش سوزوندم و اب بازی کردم و مامان و بابا رو  کلی کلافه کردم.

بعد از سویا ما به شهر مالاگا رفتم یادمه دومین اتفاق برای من تو این شهر افتاد که از روی تخت پرت شدم پایین و صورتم خورد به پاتختی و اونجا هم زخمی شدم  آخرین شهری که رفتیم شهر آلمریا بود و بعد دوباره رفتیم فرودگاه که من حسابی حسابی توش بازی کردم چون بابا یه توپ شیطونی برای صدرا خریده بود منم اونو مینداختم بالا و بدو بدو با سر و صدای فراوون دنبالش میدویدم و روی زمین میخوابیدم دیگه مامانم بهم هیچی نمیگفت تا اینکه سوار هواپیما شدیم  من اصلا توی راه نخوابیدم مامان هرچی میگفت میخوام بخوابم من همش حرف میزدم و نمیزاشتم بخوابه وقتی رسیدیم به فرودگاه دوبلین دوباره خوشحال شدم و ایندفعه با پنگوئن کلی بازی کردم و همش اونو میزاشتم روی اون ریلها که میچرخید و وقتی اون میرفت کلی جیغ میزدم تا بقیه بدون برن بیارنش خیلی کیف داشت ولی نمیدونم چرا از فردای اونروز پنگوئن گم شده و دیگه نیست مامان میگه بیچاره هنوز تو ریلها جا مونده و داره میچرخه 

سفر به اسپانیا اگرچه برای من خیلی مفهومی نداشت ولی بعضی صحنه و خاطراتش همیشه برام میمونه امیدوارم پنگوئن یادگاریمون هم یه روز برگرده

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد